من مشتاقانه منتظر بودم تا تابستان امسال از راه برسد و سفت بغلش کنم، بعد از ۵سال اولین تابستونی هست که خودم صاحب اختیار تمام روزهایش هستم و زمستون سخت و سرد امسال هم من را برایش مصر تر و تشنه تر کرده بود. با سرعت قابل قبولی ماه شهریور از راه رسید به رسم نانوشته‌ای هرسال قبل از شروع مهر تمام خانه را مرتب می‌کنیم البته که خیلی بیشتر مرتب می‌کنم... اتاق‌ها، کمد لباس‌ها، شست‌وشو و اولویت بندی لباس‌ها، شستن ملافه‌ها، مرتب کردن کابینت‌ها، کمی تغییر دکوراسیون، (البته همه در صورت داشتن شرایط اضطرار، نه از روی وسواس و خود خفه‌کنی)، شارژ کردن محتویات فریزر و یخچال و خریدهای کتابی و لباسی لازم...
با شروع شهریور میدونستم همچین کارهایی را پیش‌رو داریم مخصوصا که در روزهای آخر مرداد سرم خیلی درگیر کارم بود و برای کار خانگی زمان نداشتم ... همه این‌ها پروژه سنگین نظافتی را شامل میشد و من نیاز به انگیزه و انرژی فعال‌سازی بالایی داشتم برای واکنشی که از نظر ترمودینامیکی هم نامطلوب است.... بهترین انگیزه برای من مهمون دعوت کردن هست؛ این دفعه مهمون‌هایی را دعوت کردم که مطمئن باشم توی اتاق‌ها هم می‌روند؛ دوستام رو دعوت کردم؛)
بنابراین پای جدول تناوبی گیمیفیکیشن را هم وسط کشیدم و از عنصرهای فشار زمان، عواقب و ماموریت برای رسیدن به مقصد استفاده کردم و با توجه به حجم کاری که میخاستم انجام بدم ۴-۵روز،زمان لازم داشتم(البته که قرار نبود همه‌اش را به کارخانگی اختصاص بدم) امشب که شب قبل از مهمونی هست فقط دو آیتم تیک نخورده که فردا صبح انجام می‌شود. الان روی تخت دراز کشیدم و تایپ می‌کنم و بوی تمیز و تغییرات کوچک دوست داشتنی حالم را خوب می‌کند و خوشحالم که این همه کار دوست نداشتنی و البته سخت را تموم کردم، اما چه کار فرسوده‌کننده‌ای هست. جنس کار خانگی به نحوی هست که در صورت انجام نشدن روند زندگی را دچار مشکل جدی میکند و حتی سردرگمی ذهنی به‌وجود می‌آورد، از طرفی همه زمان را به کار خانگی اختصاص دادن هم دستاورد مادی عینی ندارد این یعنی دست تو را برای پیشرفت، داشتن چیزهایی که دوست داری، رفتن جاهایی که دلت می‌خوای باز نمی‌کنه چون همه این‌ها پول لازم دارند و کاری که درآمد نداشته باشد ملال‌آور است؛ البته که باعث حفظ سرمایه و حذف هزینه‌های نظافتی می‌شود. اما پیش‌روندگی و خروجی ملموسی را احساس نمی‌کنی و لوپ کار خانگی انتها ندارد...
همه اینا رو گفتم که یکی بیاد دستمزد منو بده یا یه تافت بزنه به همه‌چی سرجاش بمونه...